بزرگ بودن

بعضی مردم بزرگ آفریده شده اند
بعضی بزرگی را بدست می آورند
بعضی بزرگی را به زور به خود می بندند

من بزرگ آفریده شدم اما مطمئن  نبودم،  پس سخت کوشیدم و دست به هر کاری زدم تا بزرگی را بدست آوردم...

 باز مطمئن نبودم...  پس به هر و سیله ای که بود بزرگی را به زور به خود بستم... اما موقعی که خود را در اوج بزرگی یافتم، دیگر تاب تحمل خود را نداشتم.

 پس همه بزرگی ام را شبی مهتابی به نسیمی گریان که پریشان می گذشت بخشیدم... و نسیم از آن بزرگی ، گرد بادی شد و همه چیز را با خود برد... و من ماندم و یک اتاق خالی با پنجره ای رو به حیاطی که در آن هیچ گلی پیدا نیست.

 

ویلیام شکسپیر

نظرات 1 + ارسال نظر
خاک طلا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام خدا قوت .مطالبت زیبا وقشنگوعلمی است.ولی گمونم عاشقی هم گلد هم یک شیر پاک خورده ما که تو همین کار ازدواج کردیم حتمن ادامه میدیم تا رسیدن به اهدافمون سر بلند باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد