|
بعضی مردم بزرگ آفریده شده اند من بزرگ آفریده شدم اما مطمئن نبودم، پس سخت کوشیدم و دست به هر کاری زدم تا بزرگی را بدست آوردم... باز مطمئن نبودم... پس به هر و سیله ای که بود بزرگی را به زور به خود بستم... اما موقعی که خود را در اوج بزرگی یافتم، دیگر تاب تحمل خود را نداشتم. پس همه بزرگی ام را شبی مهتابی به نسیمی گریان که پریشان می گذشت بخشیدم... و نسیم از آن بزرگی ، گرد بادی شد و همه چیز را با خود برد... و من ماندم و یک اتاق خالی با پنجره ای رو به حیاطی که در آن هیچ گلی پیدا نیست.
ویلیام شکسپیر |
سلام خدا قوت .مطالبت زیبا وقشنگوعلمی است.ولی گمونم عاشقی هم گلد هم یک شیر پاک خورده ما که تو همین کار ازدواج کردیم حتمن ادامه میدیم تا رسیدن به اهدافمون سر بلند باشی.