A Life With Love Will Have Some Thorns

  ‌But A life Without Love Will Have No Roses

زندگی سرای حیرت است.

خوش باشید،دیگران را سهیم کنید،

رویش را به تجربه بنشینید.

زندگی همان چیزی است که شما آن را بنا می نهید.

سال نو مبارک.

سال خوب و پرباری رو براتون آرزو می کنم.

رویاهاتون پررنگ تر از همیشه.

دعای مادر ترزا  

خداوندا! مرا شایسته آن کن تا به همنوعانم که در سراسر دنیا در

 فقر و گرسنگی به دنیا می آیند و میمیرند ؛ خدمت کنم.
خدایا! امروز با دستهای ما روزی عشق ،‌آرامش و سرور به آنها ببخش.
خدایا! مرا معبر آرامش کن ؛‌
تا آنجا که نفرت هست ، عشق جاری سازم
آنجا که خطا هست ، بخشایش بگسترم
آنجا که جدایی هست ، وصل بیافرینم
آنجا که لغزش و دروغ هست ، حقیقت بیاورم
آنجا که تردید هست ، ایمان بیاورم
آنجا که ظلمت هست ، نور بتابانم
و آنجا که اندوه است ، شادی منتشر کنم.
خدایا! مرا موهبت آن عطا کنم تا به جای آسودن به دیگران آسایش بخشم.
و بجای آنکه دیگران درکم کنند ، درکشان کنم
و بجای آنکه عشق دریافت کنم ، عشق بورزم
زیرا با فراموش کردن خویش است که می توان به هرچیز رسید؛
با بخشایش است که بخشوده می شویم
و با مردن است که زندگی ابدی میابیم.

وسیع باش، تنها و سخت!

الف:وسیع باش

*آنچه به فعل می آید،محدود است و آنچه بالقوه است وسیع*               لامارتین

به افقهای دور بیندیش و خود را با افراد ناموفق مقایسه نکن.به نقشه هایی که در سر داری فکر کن و پایبند استعدادهای فکری و توانایی های ذهنی ات باش.هرگز به صرف تامین بودن دست از تلاش و کوشش برندار؛همه قوا و انرژی خود را ،چه فیزیکی و چه معنوی، بر کاری متمرکز کن که اطمینان داشته باشی به مقام و مرتبتی بالاتر دست خواهی یافت.حریص نباش اما به کم نیز قناعت نکن.به اندازه تواناییهایت از زندگی بهره گیر،به خواسته هایت آگاه باش و با سختکوشی خود را وقف آن کن.به خود ایمان بیاور و در انتظار بهترینها باش،از جوهر داناییت بهره گیر و سرانجام، با مثبت اندیشی و فعالیت به گونه ای خلاق در جستجوی آرزوهای قلبی ات باش تا پیروز و کامیاب گردی.

ب:تنها

*مردی که از مساعدتهای دیگران چشم بپوشد، شخصا وارد میدان شود و بر نیروی خویش متکی باشد، همان کسی است که نیرومندی و موفقیتش را پیش بینی می کند.*

اگر می خواهی موفق شوی و طعم پیروزی را بچشی، باید به نیروی خودت متکی باشی و امید به دیگران را از خود دور سازی.موفقیت زمانی معنای واقعی می یابد که در نبرد های زندگی و در رویارویی با سختیها به خود تکیه کنیم و برای رسیدن به کامیابی و موفقیت از قابلیتهای درونی خویش بهره گیریم و پشتکار و جدیت به خرج دهیم و اینگونه است که چهره مستعد و مقاوم خود را بر دیگران آشکار می کنیم و میل و اشتیاق کمک را در آنها زنده می کنیم.پس علاوه بر اینکه از قوای خلاق و کارآمد خویش استفاده می کنیم،بالا ترین نیروهای یاری رساننده را هم به سوی خودمان جذب می کنیم! 

ج:سخت

*برای شنا کردن در جهت مخالف رودخانه، قدرت، جرات و سختکوشی لازم است وگرنه شنا کردن در جهت اب از عهده ماهی مرده هم برمی آید.*     ساموئل اسمایلز

تلاش و پشتکار دو عنصر اصلی و تعیین کننده زندگی کسانی بوده اند که به موفقیت و کامیابی دست یافته اند.به تجربه ثابت شده است که بیشتر شکستها ناشی از سهل انگاری در زندگی بوده است.اگر با صبر و شکیبایی و با تمام وجود کار کنیم و ممارست به خرج دهیم، به بهترین نتایج خواهیم رسید.

از سخنان دکتر کیهان نیا؛ نویسنده و مشاور موفق ایرانی

 

تیمور لنگ

هفت بار که افتادی برای هشتمین بار برخیز!    مثل ژاپنی

تیمور لنگ پس از شکست در یکی از جنگهایش به خرابه ای پناه برد و در حالی که زانوی غم بغل گرفته بود و به سرنوشت اندوهبارش می اندیشید،چشمش به مورچه ای افتاد که قصد داشت دانه گندمی را از زمین بالا ببرد.مورچه با آن که سعی خود را می کرد،هر بار در نیمه راه به زمین می افتاد تا بالاخره پس از ۸۷ بار تلاش موفق گردید کار را به آخر برساند.دیدن این منظره چنان تیمور را تحت تاثیر قرار داد که با اراده ای استوار برخواست و پس از تلاشی پیگیر لشکریان پراکنده اش را جمع کرد و دیگر بار مبارزه را از سر گرفت.چنین کرد و به هدفش که پیروزی در جنگ بود دست یافت!

 داستانها در زمینه *تقویت اراده* کم نیستند،این ما هستیم که باید درس بگیریم،نه این که بخوانیم و بگذریم!

خد ا
چون لبهایم  برای نخستین بار آماده سخن گفتن شدند و جنبیدند ، از کوه مقدس بالا رفتم و خدا را چنین صدا زدم:
پروردگارا !من تو را پرستش کرده ام . مشیت پنهان تو شریعت من است . تا روزی که زنده ام در برابر تو خضوع خواهم کرد . اما خداوند پاسخ مرا نداد بلکه مانند طوفانی سهمگین از من گذشت و از دیدگانم پنهان شد.
یک هزار سال بعد. برای دومین بار از کوه مقدس بالا رفتم و با خدا چنین سخن گفتم:
تو مرا از خاک آفریدی و از روح معنوی ات بر من دمیدی و زنده ام کردی ، پس همه ی وجودم به تو مدیون است .اما خداوند پاسخ مرا نداد و همچون هزاران پرنده ی بالدار به پرواز در آمد و از من گذشت .
یک هزار سال بعد .از کوه مقدس بالا رفتم و برای سومین بار با خدا سخن گفتم:
ای پدر مقدس! من فرزند دوست داشتنی تو هستم .با عشق و دلسوزی مرا به دنیا آوردی .با محبت و عبادت ملکوت و ملک تو را به ارث خواهم برد! این بار نیز خداوند پاسخم نداد و همچون مه، که تپه ها را می پوشاند از چشم من دور شد.
یک هزار سال بعد . از کوه مقدس بالا رفتم و برای چهارمین بار با خدا سخن گفتم :
ای اله من! ای حکیم و دانا! ای کمال و مقصود من! من گذشته ی تو و تو فردای من هستی.
من ریشه هایت در ظلمات زمین و تو روشنائی آسمانها هستی. در این هنگام خداوند به سوی من خم شد و واژ گانی شیرین و لطیف بر گوشم نواخت ؛ چنانکه دریا ، رودخانه ی سرازیر شده را در خود فرو می برد ،خداوند مرا در خود فرو برد !و چون به سوی دشتها و دره ها سرازیر شدم ، خدا نیز آنجا بود !
                                              
جبران خلیل جبران

 

از نردبان چگونه باید استفاده کرد؟

توماس هاکسلی میگوید:((پله نردبان را برای آن نساخته اند که انسان پا برویش بگذارد و همانجا باقی بماند.))
برای استفاده از نردبان باید شرایط زیر را رعایت کرد:
الف:روی هر پله نباید بیش از حد معمول مکث کرد.
ب:پس از پیمودن پله اول،نوبت به پله دوم میرسد.
ج:از نردبانی که پایه اش شکسته است نباید استفاده کرد.
د:باید ابتدا جای پا را محکم کرد و سپس قدم بعدی را برداشت.
ه:پس از استفاده نباید سرنگونش کرد،زیرا ممکن است راه برگشتی نباشد.
با حسن استفاده از زمان و مکان و برخورد صحیح با موقعیتها و فرصتهای پیش آمده میتوان روند زندگی خود را بارور ساخت و هدف مورد نظر را به راحتی به چنگ آورد.

بولدوزر

همه ما کمابیش از کارآیی بولدوزر مطلع ایم و می دانیم که این ماشین قدرتمند قادر به از بین بردن هر مانعی بر سر راه خود است.
چه کوهها،صخره ها و ساختمانها که
 با نیروی این ماشین درهم نشکسته و ویران نشده اند.انسان ظریف جثه متمدن نیز قادر است همچون بولدوزر کارایی داشته باشد،به شرط آنکه در فائق آمدن بر هر مشکلی به نیروی درونی خویش تکیه کند.اصولا انسانی که آفریننده و سازنده بولدوزر است،باید از مخلوقش قویتر باشد.به محض اینکه چنین احساسی در خود بیابیم،قادر به حل مسایل زندگی خویش خواهیم بود و این باور به خود حس اعتمادبنفس را در ماتقویت خواهد کرد.

از حکمت پائولو کوئلیو

آزادی مطلق وجود ندارد،چیزی که وجود دارد آزادی انتخاب است و از آن به بعد انسان باید به تصمیم و انتخاب خودش متعهد باشد.آزادی همان بی تعهدی نیست،آزادی توانایی انتخاب و تعهد به آن انتخاب است.
در زندگی ، لحظه ای فرا می رسد که تسلط بر زندگی را از دست می دهیم و از آن پس ، سرنوشت، بر هستی ما مسلط می شود.
و این بزرگترین گزافه عالم است.
هیچ کس با چشمان بسته به هدف نمیرسد.
تنها چیزی که انسان را از رسیدن به آرزوهایش دور می کند ترس
از شکست است.
وقتی پیش برویم غم ناپدید میشود.
دو بار مرتکب یک اشتباه مشو . هرگز دلیل زندگیت را فراموش مکن.
معنی زندگی من همانی بود که خودم می خواستم به آن بدهم.
یگانه وظیفه ی آدمیان تحقق بخشیدن به افسانه های شخصی است.
دیوانه باشید اما مانند عاقلان رفتار کنید،خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بیاموزید بدون جلب توجه بودن متفاوت باشید.
اگر به ندای قلبمان گوش بدهیم، در برابر راز زندگی حیرت زده می‌شویم، قلبمان به روی معجزه‌ها باز است و در اعمال خویش، احساس شادی و شیفتگی می‌کنیم.
خداوند هر روز همراه با خورشید لحظه ای را به ما می بخشد که
می توانیم در آن هر آنچه ما را ناشاد میکند دگرگون کنیم ،لحظه ای که در آن قدرت همه ستارگان جمع می شود تا ما بتوانیم معجزه کنیم .
هرگاه تصمیم بگیری پیشرفت کنی جهان اطراف تو نیز پیشرفت
می کند.
اگر زمان حال را بهبود بخشی آینده خوبی هم در انتظار توست،
آینده را فراموش کن .هر روز را با این اصل بگذران که خداوند مخلوقاتش را دوست دارد.
همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم. اما فقط راهی را
می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.
زمان چیزی نیست که همیشه به یک منوال بگذرد.ماهستیم که
سرعت گذر زمان را تعیین می کنیم.

ریسک عاقلانه

((از آنانی که سعی دارند جاه طلبیهایتان را تحقیر کنند دوری کنید.
انسانهای ناچیز همیشه چنین عکس العملی نشان می دهند،
در حالیکه اشخاص بزرگ سعی دارند با رفتار خویش احساس به عظمت رسیدن را در شما تقویت کنند.))    مارک تواین

تلقین و تکرار جملاتی همچون من به حد کافی پول دارم و نیازی
به خطر کردن و دردسر جدید
ندارم،
ما را از ترقی و تعالی باز میدارد
و اجازه نمی دهد لیاقت خود را در زندگی به اثبات برسانیم.پس از 
آنکه تردیدها را کنار گذاشتیم نوبت آن میرسد که کاری را آغاز کنیم.
انجام هر کار جدید مستلزم صرف زمان و ایجاد فرصتهای لازم برای
به ثمر رساندن آن است.حال که مصمم شدید تمامی انرژی بالفعل
خویش را به نحو احسن در مسیری جدید به کار بگیرید،باید درصدد
تنظیم وقت باشید.با نظم و ترتیب بخشیدن به اوقات روزانه،علاوه
بر آن که به تمام کارهایتان رسیدگی می کنید،از زمانهای بیکاری
خود نیز حداکثر استفاده را می برید.قبل از انجام هر کاری باید
مراحل آن را مشخص کنید و با دوباره سنجی برنامه هایتان دست
به ابتکارات و ابداعات جدید بزنید و راه حلهای درست تر و عملیتر
را جستجو کنید.برای رسیدن به اهداف بزرگ باید از خوشیهای
کوچک و گذرا صرف نظر کرد.یادمون باشه که اگر در استفاده از امکاناتی که زندگی در احتیارمان می گذارد کوتاهی کنیم،سزاوار سرزنش هستیم! 

من از اشتباه بیش از موفقیت آموختم!

سرنوشت نیکسون بی شباهت به سرنوشت لینکلن نیست.او
زمانی معاون آیزنهاور،رئیس جمهور امریکا بود و پس از اتمام دوره
معاونت،کاندیدای ریاست جمهوری شد اما در برابر رقیب پرقدرت
خود،جان اف.کندی بسختی شکست خورد.۲سال بعد در انتخابات کنگره شرکت کرد ولی موفق نشد.مجددا برای سناتوری کاندیدا
شد که باز هم راه به جایی نبرد.به دنبال این عدم موفقیت تصور
می شد که نیکسون برای همیشه از صحنه سیاست کناره گیری
کند،زیرا برای معاون سابق ریاست جمهوری شکست در انتخابات
سنا باعث سرافکندگی بود.اما این تصورات و پیش بینیها به حقیقت نپیوست.نیکسون از پای ننشست و پس از مسافرتهای پیاپی به
سراسر جهان و در پی تلاش و جدیت خارق العاده اش مجددا وارد صحنه سیاست امریکا شد و این بار به مقام ریاست جمهوری نائل شد.هر چند که او به دلیل رقابت و سیاست بازیهای احزاب مجبور
به استعفا شد اما این هرگز از ارزش تلاش و کوشش خستگی ناپذیرش نکاست.او یکی از سمبولهای مقاومت است که با مثبت اندیشی ترس را از خود دور کرد و همواره سعی در موفقیت داشت.
آخرین پیام او در هنگام استعفایش چنین است:
((دیشب به عنوان رییس جمهور امریکا سرگذشت وکیل جوانی را مطالعه می کردم که به خاطر از دست دادن دخترش قصد خودکشی داشت،اما از این کار منصرف گردید و بعدا رییس جمهور امریکا شد.
می دانید آن وکیل جوان که بود؟او تئودور روزولت بود.))نیکسون در اینجا مکثی طولانی کرد و به آرامی گفت:((این پایان کار من نیست.
من دوباره به صحنه سیاست امریکا باز می گردم.)) و این گفته خود
را بعدها ثابت کرد.
میبینیم که اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست،حتی لایق ترین و
تواناترین افراد نیز با ناملایمات و سختیها مواجه می شوند.کسانی 
که با اراده ای استوار و اعتماد بنفس بیشتر دنبال اهداف مشخص
و واقعی خویشند،رنجها را بر خود هموار می کنند و به دشواریها با دیده اغماض می نگرند.این قبیل گرفتاریها در نظر افراد ناتوان به
منزله جبر روزگار و یا قسمت است،بطوری که در کمال بیچارگی و خواری تسلیم ان می شوند!
  

پیدا کردن عیب دیگران راحت ترین کاریست که میشود انجام داد.
اما این عیب یابی چه کمکی به ما میتواند بکند.غیر اینکه پر شویم
از عیب دیگران .

موهبت(۲)

۳ راه برای استفاده از لحظه های زمان حال:

در حال باش،هنگامی که می خواهی شاد و موفق باشی بر آنچه هم اکنون درست است تمرکز کن.
از هدفت برای نشان دادن واکنش در برابر آنچه اکنون اهمیت دارد استفاده کن.
از گذشته درس بگیر.هنگامی که می خواهی زمان حال بهتر از گذشته باشد،توجه کن که در گذشته چه حوادثی روی داده است،  درس ارزشمندی از آنها بگیر.کارهای گذشته را به گونه ای متفاوت انجام بده.
برای آینده برنامه ریزی کن.آنکاه که می خواهی آینده بهتر از زمان حال باشد،ببین آینده ای که می خواهی چگونه باید باشد.تصویری از آنچه می خواهی آینده به آن شبیه باشد،ترسیم کن .برنامه ای تهیه کن که رسیدن به هدفت را ممکن کند.در زمان حال برنامه ات را اجرا کن.
درسی از کتاب هدیه،اثری دیگر از نویسنده کتاب کی پنیر مرا جابجا کرد.

موهبت(۱)

زندگی با هدف به معنای دانستن درباره کاری که باید انجام شود نیست،بلکه به این معنا است که بدانیم آن کار چرا باید انجام شود.
چگونگی عمل شما به هدف شما بستگی دارد.هنگامی که می خواهید شاد باشید و موفق تر،لحظه ای است که باید در حال بمانید.
هنگامی که می خواهید زمان حال بهتر از گذشته باشد،وقت آن است که از گذشته درس بگیرید.هنگامی که می خواهید آینده بهتر از زمان حال باشد وقت آن است که برای آینده برنامه ریزی کنید.
هنگامی که با هدف کار و زندگی کنید و به آنچه هم اکنون اهمیت دارد توجه کنید،قادرید که  رهبری کنید،مدیریت کنید،حمایت نمایید،
دوست شوید و عشق بورزید.
موفقیت یعنی تبدیل شدن به کسی که قادر به بودن است!

درسی از کتاب هدیه،اثر دیگری از نویسنده کتاب کی پنیر مرا جابجا کرد.

۲ سخن برگزیده

موفقیت ازآن کسی است که یادگرفته وقتی زمین بخورد چگونه دوباره بلند شود .
افراد ضعیف الاراده همیشه منتظر معجزات و وقایع خارق العاده هستند، افراد قوی الاراده ، خود خالق معجزات و وقایع خارق العاده هستند.           ژان ژاک روسو

 

پیمودن خود دشوارتر از پیمودن جاده هاست!

کوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد. رفت‌ که‌ دنبال‌ خدا بگردد؛ و گفت: تا کوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.نهالی‌ رنجور و کوچک‌ کنار راه‌ ایستاده‌ بود.مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ کنار جاده‌ بودن‌ و نرفتن؛ و درخت‌ زیر لب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ که‌ بروی‌ و بی‌ رهاورد برگردی.
کاش‌ می‌دانستی‌ آن‌چه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست.
مسافر رفت‌ و گفت: یک‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ می‌داند، پاهایش‌ در گِل‌ است، او هیچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد یافت.
و نشنید که‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز کرده‌ام‌ و سفرم‌ را کسی‌ نخواهد دید؛ جز آن‌ که‌ باید.
مسافر رفت‌ و کوله‌اش‌ سنگین‌ بود.
هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پیچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و ناامید. خدا را نیافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ کرده‌ بود. به‌ ابتدای‌ جاده‌ رسید. جاده‌ای‌ که‌ روزی‌ از آن‌ آغاز کرده‌ بود.
درختی‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز کنار جاده‌ بود. زیر سایه‌اش‌ نشست‌ تا لختی‌ بیاساید. مسافر درخت‌ را به‌ یاد نیاورد. اما درخت‌ او را می‌شناخت.
درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در کوله‌ات‌ چه‌ داری، مرا هم‌ میهمان‌ کن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، کوله‌ام‌ خالی‌ است‌ و هیچ‌ چیز ندارم.
درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتی‌ هیچ‌ چیز نداری، همه‌ چیز داری. اما آن‌ روز که‌ می‌رفتی، در کوله‌ات‌ همه‌ چیز داشتی، غرور کمترینش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت. حالا در کوله‌ات‌ جا برای‌ خدا هست. و قدری‌ از حقیقت‌ را در کوله‌ مسافر ریخت. دست‌های‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هایش‌ از حیرت‌ درخشید و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ و پیدا نکردم‌ و تو نرفته‌ای، این‌ همه‌ یافتی!
درخت‌ گفت: زیرا تو در جاده‌ رفتی‌ و من‌ در خودم. و
پیمودن‌ خود، دشوارتر از پیمودن‌ جاده‌هاست.

دلایل پیشرفت تویوتا

اجنی تویودا،مدیر کمپانی ماشین سازی تویوتا می گوید:((دائما از خود بپرسید کدام کار را بهتر می توانم انجام دهم و کدام کار را غلط به انجام رسانیده ام؟)) این مرد بزرگ و موفق هر روز از خود چنین سوالی می کند،پس چرا ما از خود نپرسیم؟ شهرت عالمگیر تویوتا حاکی از آن است که او کارش را بدون نقص و با موفقیت انجام داده است. اجنی تویودای ۷۰ ساله کماکان روزی ۱۰ ساعت کار می کند و صبحها ساعت ۷ سر کارش حاضر می شود.صنعت اتومبیل این مرد پرانرژی و خلاق باید هم جهانگیر و همه پسند شود.

            دشوار ترین قدم همان قدم اول است!

 

بدانید که...

کسانی که به شما حسادت می کنند،امتیازات قابل توجهی در شما دیده اند که خود فاقد آن هستند.اگر مورد حسادت دیگران هستید،قدر خودتان را بیشتر بدانید!
فکر دوستی با دشمنان را در خود احیا کنید.کینه توزی را کنار بگذارید و با ابراز محبت و لطف سعی کنید دشمنان خود را بر سر مهر آورید!
بیشتر کارها آنطور که به نظر می آید،پیچیده نیستند،با کمی تلاش می توانید از عهده آنها برآیید،فقط کافیست به خودتان اعتماد کنید!
صداقت بهترین سیاست را سرلوحه زندگی خود قرار دهید!

 

نکاتی ساده اما پرقدرت...

چهره مصمم،شاد و صمیمی بزرگترین حربه در باز کردن درهای بسته است.هرگز با روحیه خراب،افسرده و حتی ناشاد به سراغ کسی نروید که نه تنها هیچ دری بروی شما باز نمی شود،بلکه روند مذاکرات معمولی و ساده را نیز به بن بست می کشانید.

با بکارگیری لحن درست و انتخاب کلمات و مطالب مناسب به هنگام سخن گفتن،از خود شخصیت تازه ای می سازید.

به جای ثابت کردن اشتباهات و خطاهای طرف مقابل،بیشتر پیرامون موضوع اصلی صحبت کنید.

مغز پرکار،خلاق و فعال شما نیاز به مراقبت دائمی دارد.کار ضامن موفقیت است اما اگر با استراحت همراه نباشد،زندگی ارزش ویژه و مفهوم حقیقی خود را از دست می دهد.برای همیشه پرانرژی بودن هم برنامه داشته باشید.

مردم حاضرند لحظات خود را با کسانی بگذرانند که شادند،پرانرژی اند و گفته های شنیدنی دارند.

چشمهامونو خوب باز کنیم....همه امور انطور که به نظر میرسند نیستند

روزی زیبایی و زشتی در ساحل دریای به هم رسیدند آن دو به هم گفتند: بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند، و زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه های زیبایی را پوشید و رفت. زیبا نیز از دریا بیرون آمد و تن پوشش را نیافت، از برهنگی خویش شرم کرد و به ناچار لباس زشتی را پوشید و به راه خود رفت. تا این زمان نیز، مردان و زنان، این دو را با هم اشتباه می گیرند. اما اندک افرادی هم هستند که چهره زیبایی را می بینند، و فارغ از جامه هایی که بر تن دارد، او را می شناسند. و برخی نیز چهره زشتی را می شناسند، و لباسهایش او را از چشمهای اینان پنهان نمی دارد.


از کتاب باغ پیامبر و سرگردان

خودتان را تحت فشار بگذارید!

نخستین شرط لازم برای موفقیت این است که نیروهای ذهنی و جسمی خود را به طور پیوسته و خستگی ناپذیر روی یک مساله متمرکز کنید.برای انجام هر یک از کارهای خود و همچنین برای انجام هر یک از قسمتهای آن مهلت تعیین کنید.برای خودتان یک سیستم فشار طراحی کنید.بار خود را کم کم زیاد کنید و اجازه ندهید که از میدان به در شوید.وقتی که برای خود مهلتی تععین کردید به ان پایبند باشید و حتی سعی نکنید کار را زودتر از مهلت مقرر انجام دهید.در مورد کارهای بزرگ قبل از شروع همه مراحل انرا لیست کنید،آنگاه تعیین کنید که برای انجام هر قسمت از کار چند دقیقه و ساعت وقت نیاز دارید.سپس برنامه خود را تنظیم کنید.

قدرتهای فردی خود را به حداکثر برسانید!

تمام سرمایه های خود را یک جا جمع کنید،همه استعدادهای خود را گرد آورید،تمام نیروهای خود را آرایش دهید و همه توانایی های خود را برای تسلط روی حداقل یک زمینه کاری متمرکز کنید.

خودتان را به فعالیت ترغیب کنید!

بالاترین لذت ها در شور و شوقی است که انسان را به ماجراجویی ها و پیروزی های بزرگ و فعالیت های خلاقه وا میدارد.افکارتان را کنترل کنید.به خاطر داشته باشید که اکثر اوقات همان می شوید که به آن فکر می کنید.فقط به چیزهایی فکر کنید و درباره آن با خودتان گفتگو کنید که می خواهید داشته باشید.برای داشتن ذهنی مثبت مسولیت کامل اعمال خود و هرآنچه را که برایتان اتفاق می افتد به عهده بگیرید.به هیچ دلیلی دیگران را مقصر ندانید و از انها انتقاد نکنید.به جای آنکه به دنبال توجیه شکستهایتان باشید،اراده کنید که پیشرفت کنید.ذهن و انرژی تان را روی آنچه که میتواند به پیشرفت زندگی شما کمک کند متمرکز کنید و آنگاه از انچه پیش می آید شگفت زده خواهید شد!