تیمور لنگ

هفت بار که افتادی برای هشتمین بار برخیز!    مثل ژاپنی

تیمور لنگ پس از شکست در یکی از جنگهایش به خرابه ای پناه برد و در حالی که زانوی غم بغل گرفته بود و به سرنوشت اندوهبارش می اندیشید،چشمش به مورچه ای افتاد که قصد داشت دانه گندمی را از زمین بالا ببرد.مورچه با آن که سعی خود را می کرد،هر بار در نیمه راه به زمین می افتاد تا بالاخره پس از ۸۷ بار تلاش موفق گردید کار را به آخر برساند.دیدن این منظره چنان تیمور را تحت تاثیر قرار داد که با اراده ای استوار برخواست و پس از تلاشی پیگیر لشکریان پراکنده اش را جمع کرد و دیگر بار مبارزه را از سر گرفت.چنین کرد و به هدفش که پیروزی در جنگ بود دست یافت!

 داستانها در زمینه *تقویت اراده* کم نیستند،این ما هستیم که باید درس بگیریم،نه این که بخوانیم و بگذریم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد