پژواک

مردی همراه با پسرش در جنگلی می رفتند ناگهان پسر بر زمین خورد و درد شدیدی احساس کرد .او فریاد کشیدآآآآه . در حالی که تعجب کرده بود صدایی از کوه شنید آآآآه. بعد با کنجکاوی فریاد زد « تو که هستی ؟» اما تنها جوابی که شنید این بود « تو که هستی ؟»
این او را عصبانی کرد و داد زد « تو ترسویی» و صدا جواب داد « تو ترسویی » به پدرش نگاه کرد و پرسید پدر چه اتفاقی دارد می افتد ؟ پدر فریاد زد «من تورا تحسین می کنم» صدا پاسخ داد « من تورا تحسین میکنم »پدر فریاد کشید« تو شگفت انگیزی» و آن آوا پاسخ داد « تو شگفت انگیزی»پسرک متعجب بود اما هنوز نفهمیده بود چه خبر است. پدر برای او توضیح داد که این پدیده را پژواک می نامند،اما درحقیقت این، زندگی است.

 زندگی هر چه را که بدهی به تو بر می گرداند، زندگی آیینه اعمال توست. زندگی تو حاصل یک تصادف نیست بلکه آیینه ای است از کارهای تو.هر آنچه را که می گیریم بازتابی از نگرشها و برخوردهای خود ماست،پس آگاهانه آنچه را که از زندگی می خواهیم انتخاب کنیم!

نظرات 1 + ارسال نظر
سیما جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:42 ب.ظ

از لیدر های عزیز می خوام آجر تعهد رو که در مجموعه های غیر اصولی کم رنگه پر رنگ بگیرن محکم و با ایمان کار کنین
موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد